امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

هدیه امام رضا، امیررضا

هشت تا دندون داری

یکی یکی مروارید تو دهنت می درخشه تا الان 8 تا شده خدا رو شکر بچه خوبی تو دندون در آوردن بودی فقط کم اشتها می شدی و سر همین دل مامانو خون کردی البته همیشه موقع دندون در آوردن زبونت کج بیرون بود ...
16 شهريور 1391

امیررضای چرب و چیلی

ماکارونی رو  خیلی دوست داری البته فقط رشته هاشو خودتم می تونی بخوری البته با کثیف کاری یه تلاش می کنی وقتی یه رشته ماکرونی و میزاری و یه تکه ش می مونه بیرون که ببریش تو دهنت ...
13 شهريور 1391

اون اداهات منو کشته

این اداها رو خاله زینب بهت یاد داده یه موشی می شی برای خودت. هر وقت خاله زینب رو میزدی اونم ادای گریه در می آورد که شاید دلت بسوزه دلت نمی سوخت هیچ اداشم در می آوردی بیچاره خاله زینب مونده از دست تو چی کار کنه هر کس این اداهای تو رو میدید می گفت منظورش چیه می خنده یا گریه می کنه  ...
9 شهريور 1391

مامانی برام بی بی انیشتین بزار

امیررضا عاشق بی بی انیشتین هستی اگه تلوزیون رو خاموش نکنیم می تونی تا یک ساعت بشینی و نگاه کنی ولی من اکثرا در مواقعی که حاضر نیستی غذا بخوری برات پخش می کنم تو هم آنقدر محو فیلم می شی که غذا رو تو دهنت نگه می داری منم مجبور می شم قطعش کنم تا تو غذات رو قورت بدی تو هم عصبانی می شی و کنترل رو به طرف من میاندازی و غر می زنی که یعنی دوباره بیارگاهی غذا رو می ریزی بیرون که اون موقع است که حسابی از دستت شاکی می شم ماجراها داریم با غذا نخوردن های جنابعالی  ...
28 تير 1391

چهار دست و پا رفتن

هشت ماه و بیست و یک روزت بود که شروع کردی به چهار دست و پا رفتن چند هفته بود که داشتی تمرین می کردی که چجوری بین حرکت پاهات تعادل برقرار کنی خیلی دلت می خواست همه جا سرک بکشی که دیگه می تونی شروع کنی منم شروع کردم به امن کردن خونه شکستنی ها رو از طبقه اول دکور بر داشتم مواد در بسته رو تو طبقه اول کابینت گذاشتم بازم تا حالا یه خرابکاری کردی یه گلدون شیشه ای شکستی که اشکال نداره فدای سر گل پسرم ...
16 تير 1391